چهارراه عشق
وقتی که خیابان عشق مسدود است
خودم را به کوچه علیچپ نمیزنم
میایستم سر چهارراه انتظار
تا چراغ قرمز دل، سبز شود.
بهجای بازگشت
قدم در پیادهروی صبر میگذارم.
شاید در ایستگاه بعدی
رنگ نگاهی سبز باشد
و رهگذری با عطر لبخند
راه را دوباره باز کند.
امید،
مثل چراغی پنهان در مه
روشن میشود.
عشق همیشه راهی پیدا میکند
حتی اگر تمام خیابانها
بنبست باشند.
آنجاست که
خیابانی به نام عشق باز میشود
و راهی بیپایان
چون آغوش تو
در دلش جاری میگردد.