عشق آگاهانه

عشق آگاهانه

در کوچه‌های ذهن من
صدای تو، زمزمه‌ای است آرام
میان هیاهوی فکرها
نسیم حضورت، نوازشی بی‌کلام.

عشق، نه اتفاقی ناگهانی
که جریانِ پیوسته‌ی آگاهی‌ است
از لابه‌لای خاطره‌ها
تابیدنِ تو، به اعماق ناخودآگاهی‌است.

گاه دلم میان تمنایش
با تردیدها می‌رقصد
اما تو مثل نوری درونم
منتشر می‌شوی بی‌مرز.

دست‌هایم گرچه جدا از توست
اما ذهن من، هر لحظه
برای بودن با تو
دنیایی تازه می‌سازد.

عشق یعنی شناختن خود
در آینه‌ی نگاهت
و رهایی از ترس تنهایی
زیر باران بی‌پایان اعتماد.