جلوه گر عاشقی
باز صدای عشق آمد در کربلا
شد دلها به یاد تو بیقرار کربلا
گامهای تو چون کوه استوار و پابرجا
میلرزد از پای تو در و دیوار کربلا
تو تشنهای اما لبخند تو خورشید است
که شکست ظلمت شبهای تار کربلا
در هوای خون تو پر کشید پرستوها
رقصید نسیم ز بوی بهار کربلا
ای که راه خود جدا ساختی با خون
جلوهای شدی ز همه زیباتر در کربلا
با تو هر دل شیدا شد پر از شور و صفا
میخروشد هنوز به نامت در غبار کربلا