آتش عشق

آتش عشق

دست نوازشت چون یاس سفید
بوی خوشی که همه جا پیچید
لحظه‌های تو مرا می‌برد
به دنیایی پر از عشق تو نوید

چشم‌هایی با تیر مژگان
هر نگاهت مثل رنگین‌کمان
در دل شب‌های تاریک و سرد
مثل خورشید می‌تابد هر زمان

بی قرارم برای نوازش دستانت
قلبم می‌لرزد از نور چشمانت
بی تو هیچ لحظه‌ای ارزش ندارد
که همیشه هست عشق بر زبانت

سایه‌های غم در کنار تو گذاشتم
عشق ترا چون گلی در دل کاشتم
هر لحظه با تو بهتر از رویاست
مِهرت در جانم را عمیق‌تر نوشتم

آتش عشق تو به درونم دیرین است
خواب و خیالم با تو شیرین است
در کنار تو جانم آرام می شود
با تو بودن همیشه بهترین تسکین است