
غربت با دلهای تنها همرنگتر می شود
تنهاییام چون شب بیماه و ستاره
دردی که در سینه، پر رنگتر می شود
هر قطره باران، چو پتکی در سکوت
فریاد دل، خاموش که دلتنگ تر می شود
چشمم به راه، در خیابانی زیبا و باشکوه
گم گشته دل، با غم هماهنگ تر می شود
یاد تو را در هر نفس دارد خاطرم هنوز
بیداری در شب مستی قشنگ تر می شود
زیر باران، با رقص غمها را بشوییم ز جان
در آغوش تو هر ترانه خوش آهنگ تر می شود